چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان

چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان

چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان

چه عواملی باعث می‌شود که یک کودک به بزرگسالی باهوش و بااستعداد تبدیل بشود؟ همیشه بسیاری از والدین مشتاق هستند که کودکان‌شان همانند نوابغی چون ولفگانگ آمادئوس موتزارت (آهنگ‌ساز بزرگ اتریشی) پرورش پیدا کنند و اسطوره‌هایی برای موفقیت شوند. به همین جهت در این مقاله می‌خواهیم شما را با چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان آشنا کنیم.

نکاتی برای افزایش هوش کودکان

عجب زمانه‌ای شده! چرا دیگر کودکان نمی‌توانند کودکی کنند. مسلما باید به فشارها و برنامه‌ریزی‌های بیش از اندازه و استرس امتحانات که والدین به فرزندان‌شان تحمیل می‌کنند نیز توجه داشت. اما تعداد کمی از ما در مقابل تبِ رقابتی‌ای که بین والدین‌ در همه‌ی زمین‌های بازی کودکان و جشن تولدهای پیش‌دبستانی داغ شده است مصون مانده‌ایم. زبان‌های خارجه حالا دیگر الفبای جدید شده‌اند و مهدکودک‌ها هم حکم کلاس دوم دبستان را دارند. دکتر کیمبرلی برنمان که استادیار مؤسسه‌ی ملی تحقیقات آموزش‌های ابتدایی دانشگاه راتگرز در نیوجرسی و مشاور تحصیلی شبکه‌ی رادیوی ملی در زمینه‌ی آموزش است، در یکی از خاطراتش می‌گوید، «به یاد دارم وقتی پسرم نوپا بود، در محوطه‌ی بازی کودکان کنار مادر دیگری نشسته بودم. مادر کناری من فخر می‌فروخت که بچه‌ی من تمام حروف الفبا را بلد است و می‌تواند تا ۲۰ بشمارد. من هم می‌دانستم که پسرم بالاخره خودش همه‌ی این چیزها را یاد می‌گیرد، اما باز هم در دلم می‌گفتم، چه بد! چرا من نمی‌توانم از این جور حرف‌ها درباره‌ی پسرم بزنم؟»

به‌هر حال علی‌رغم این جنون مفرط به نبوغ که خیلی از آمریکایی‌ها را به خودش مبتلا کرده است، دانش‌آموزان آمریکایی تلاش می‌کنند تا خودشان را در سطح دانش‌آموزان دیگر کشورهای جهان نگه دارند. عملکرد بچه‌های آمریکایی نسبت به دانش‌آموزان کشورهایی مانند فنلاند، سنگاپور و کره‌ی جنوبی در پرورش نسل جدیدِ نوابغ ریاضیات و علوم ضعیف‌تر است، در حالی که همین ریاضیات و علوم هستند که مهارت‌های اصلی دنیای نوین دیجیتال‌محور ما را می‌سازند. اما خطاهای ما در بحث پرورش نبوغ و استعداد کودکان‌مان از کجا ریشه می‌گیرد؟ منظورمان از کودک نابغه چیست و این امر به چه خصوصیاتی اشاره دارد؟

گاهی اوقات کودک فقط زودتر شروع به حرف زدن می‌کند یا می‌تواند نام خود را زودتر از هم‌سالانش ‌بنویسد، اما در دیگر مواقع … نمی‌دانم چطور باید گفت! کودک استعداد خاصی از خود بروز می‌دهد: کنجکاوی، درک شهودی و بلوغ طبیعی‌ای که کودک از خود نشان می‌دهد او را از دیگر هم‌سالانش متمایز و برجسته می‌سازد.

کودکان نابغه

وقتی استیو جابز، رئیس فقید کمپانی Apple و مغز متفکر پشت ارزشمندترین ابزارهای دیجیتال، در اکتبر ۲۰۱۱ درگذشت، در آن زمان کارشناسان و متفکران بسیاری از سراسر جهان به تحقیق درباره‌ی توصیف دقیق خصوصیاتی پرداختند که او را تا این حد نابغه و باهوش ساخته بودند. پاسخ‌هایی که اغلب درباره‌ی نبوغ استیو جابز مطرح می‌شد، به‌نظر به‌اندازه‌ی خود ابداع جادویی جعبه‌های رایانه‌ای استیو جابز در هاله‌ای از ابهام قرار داشتند. هرچند زمانی می‌توان هوش و نبوغ را پیدا کرد که نابغه‌ها بتوانند در آزمایشِ زندگی‌ خود را اثبات کنند.

اما آیا می‌توان هوش را ارزیابی کرد؟ چه کاری از دست شما برمی‌آید تا به کودک‌تان کمک کنید که صاحب چنین استعدادی بشود؟ به مطالعه‌ی این مقاله ادامه دهید تا ببینید چگونه می‌توانید نبوغ را در کودک‌تان پرورش بدهید و با چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان،آشنا شوید. خواهید دید که چگونه می‌توان از عملکرد کودک در مدرسه تا رفتنش به فروشگاه به‌ عنوان فرصتی برای ایجاد و توسعه‌ی دایره‌ی لغات، مهارت‌های ریاضی و ذکاوت مالی او استفاده کرد.


توصیف نبوغ

توصیف نبوغ در کودکان

اولین نکته این است که نبوغ یک اصطلاح فرهنگی است. هیچ توصیف آماری‌ای از نبوغ وجود ندارد. حتی آزمون سخت‌گیرانه‌ای که انجمن بین‌المللی معروف بهره‌ی هوشی بالای Mensa برگزار می‌کند، نوابغ را شناسایی نمی‌کند بلکه صرفا می‌تواند افرادی را شناسایی کند که از نظر داشتن بالاترین خلاقیت و توانایی، جزءِ ۲ درصدِ برتر جمعیت جهان محسوب می‌شوند. به‌جای واژه‌ی «نابغه»، در دنیای تحصیل و آموزش، اصطلاح «مستعد» رایج‌تر و از نظر سیاسی صحیح‌تر محسوب می‌شود. مدارس بسیاری برنامه‌ای برای «افراد مستعد» دارند، اما چه تعداد از کودکان عملا به این گروه تعلق دارند؟ به گزارش انجمن بین‌المللی کودکان مستعد، حدود ۶ درصد از کودکان آمریکایی جزءِ این گروه هستند. دیگر کارشناسان اعتقاد دارند که این تعداد با نگاهی سخاوتمندانه ارائه شده و عملا میزان واقعی کودکان مستعد کمتر از این آمار است. میشل ری، مشاور سابق سازمان مدارس دولتی واشنگتن و مدیرعامل و مؤسس شرکت StudentsFirst که فعالیت‌های خود را وقف بهبود مدارس دولتی در سطح ابتدایی کرده است، در این باره می‌گوید، «کودکان مستعد بسیار نادرند … در یک کلاسِ سطح متوسط هیچ کودک مستعدی پیدا نمی‌شود. دختر من در کلاس افراد مستعد درس می‌خواند. حدود ۲۰ درصد از دانش‌آموزان همسال دخترم در این کلاس‌ها هستند، هوم … ولی همه‌ی این ۲۰ درصد واقعا جزءِ دانش‌آموزان مستعد نیستند». کلاس‌های ویژه‌ می‌تواند از همان مهدکودک‌ها شروع شوند و در آنها از طریق مشاهده‌ی رفتار کودک و بررسی نتایج یک سری از توانایی‌های آموزشی رایج و آزمون‌های استدلالی می‌توان افراد مستعد و غیرمستعد را از هم تشخیص داد. بعضی والدین همچنین از کمک روان‌شناسان کودک برای سنجش استعدادهای فرزندان خود استفاده می‌کنند که البته این فرایندِ استعدادیابی عمدتا بوسیله‌ی آزمون IQ صورت می‌گیرد.

حقایق پنهانِ آزمون‌های ارزیابی استعداد

امتحانات استانداردی که در مدارس ابتدایی دولتی برگزار می‌شود، فقط میزان یادگیری دانش‌آموزان را از بخش‌های تدریس شده‌ی محتوای آموزشی الزامی دولت ارزیابی می‌کنند. از طرف دیگر، آزمون‌های IQ بیشتر به توانایی‌های منطقی و استدلالی می‌پردازند. دکتر فرانک لوئیس، روان‌شناس آمریکاییِ سرپرست مؤسسه‌ی Mensa و مؤلف کتاب «پاسخ IQ» می‌گوید، «این آزمون‌ها توانایی کودک را در پیدا کردن راه‌حل‌های مسائل ارزیابی می‌کند. نتایج آن تا حد زیادی نشان می‌دهد که کودک قبلا چقدر تمرین داشته است … یعنی اینکه چقدر کودک فرصت حل مسئله‌های مشابه را از قبل داشته است.» با این حال بسیاری از کارشناسان می‌گویند هر دو نوع آزمون می‌تواند شاخص‌های ضعیفی برای ارزیابی توانایی حقیقی کودک باشند. ویوی‌ین کرک‌فیلد، معلم مهدکودک و مؤلف کتاب «به من بگو چطور! ایجاد خودباوری در کودک‌ با مطالعه، کاردستی و آشپزی» می‌گوید، «اگر کودکی شب قبل از امتحان خوب نخوابیده یا در حال گذراندن دوران نقاهتِ سرماخوردگی خود باشد یا اتاق‌اش خیلی گرم باشد یا کودک دیگری مدام بازیگوشی کند و حواس او را پرت کند، آیا باز هم نتیجه‌ی آزمون قابل‌اتکا خواهد بود؟».

میزان واقعی کودکان مستعد

دنیس فون روکل، رئیس سازمان آموزش و پرورش ملی در این مورد اظهار می‌کند که آزمون‌های استاندارد تنها یک مقیاس سنجش موفقیت دانش‌آموز است و هیچ‌وقت نباید به‌عنوان تنها روش ارزیابی به حساب بیاید. او اضافه می‌کند، «یک آزمون تنها فقط می‌تواند اطلاعات خیلی کمی از عملکرد کودک‌تان به شما بدهد. ما، والدین‌ و معلم‌ها می‌دانیم که کودکان ما خیلی بیشتر از نمره‌ی آزمون در چنته دارند. به بیان دیگر، آزمون‌ها تنها یکی از ابزارهای جعبه ابزار هستند. برای ساخت خانه به چکش نیاز دارید؟ بله، اما فقط با یک چکش نمی‌توان خانه‌ای را ساخت.»

اِون لاولیس می‌پذیرد که نمره‌ی آزمون در بالاترین حد خود حتی برای پیش‌بینی میزان احتمال موفقیت آتی نیز با محدودیت روبه‌روست. نمره‌ی آزمون در نشان دادن مواردی که آزمون‌ها قادر به سنجش‌شان نیستند، بیشتر می‌توانند سودمند واقع شوند: توانایی درک نگرش‌ها و دیدگاه‌های دیگران، خویشتن‌داری و پشتکار همه جزءِ آن خصوصیاتی هستند که برای موفقیت در مدرسه و زندگی اهمیتی حیاتی دارند. دکتر برنمان که تحقیقات گسترده‌ای در زمینه‌ی رشد شناختیِ زودهنگام در کودکان انجام داده، معتقد است، «معلم‌های مهدکودک‌ها بیشتر بر کودکانی توجه دارند که خصوصیات اجتماعی و عاطفی ضعیف‌تری دارند، در حالی که در فضاهای دانشگاهی چنین امری مصداق ندارد. در مهدکودک‌ها به‌جای مهارت‌های ریاضی، علوم و زبانی، بیشترین توجه بر خصوصیات شخصیتی قرار دارد.»

قدرت والدین

تاثیر والدین بر هوش کودکان

مادر استیو جابز او را که فرزند ژنتیکی پدری سوری‌تبار است در کودکی به فرزندخواندگی پل رینهولد جابز و همسرش، کلارا درآورد. پدرخوانده‌ی استیو از همان کودکی اصول ابتدایی الکترونیک را به او آموخت. شاید استیو در آن زمان نمی‌دانست که این آموزش‌ها بعدا تا چه حد می‌توانند برایش سودمند باشند. شاید همه‌ی ما پتانسیل انجام معجزه داشته باشیم. لاولیس می‌گوید که هوش، ۴۹ درصد ژنتیکی و ۵۱ درصد انگیزشی است. دیگر متخصصان اتفاقا برعکس این ایده را پذیرفته‌اند، محیط (بخوانید: تأثیر والدین) بیشترین تأثیر را در هوش کودک دارد. میشل ری می‌گوید، «فرض کنیم که کودکان باهوش، در شکم مادر خود باهوش به دنیا می‌آیند، اما من بارها و بارها دیده‌ام که همه فکر می‌کنند این کودک باهوش در آینده به سوپراستاری تبدیل خواهد شد ولی با گذشت زمان معلوم شد که این تصورات فقط خواب و خیال بوده‌اند. از طرفی دیگر، کودکی که هیچ‌کس آینده‌ای برایش متصور نمی‌شد، با بلوغ خود به دستاوردهای فوق‌العاده عظیمی دست می‌یابد». نمونه‌ی بارز آن هم آلبرت اینشتین است که پدرش از کودکی او را کودن می‌دانست. برنمان اشاره می‌کند، «شاید هوش ژنتیکی باشد یا شاید هم کودک آن را از شما یاد بگیرد.» در ادامه خواهیم گفت که با چه کارهایی می‌توانید به فرزندتان کمک کنید که علاوه بر کسب نمرات بهتر در مدرسه، اشتیاق بیشتری هم برای یادگیری پیدا کند. و خواهید دید که چگونه راهی برای تقویت هوش کودکان خود پیدا کنید.


حرف، حرف، حرف

آموزش والدین به کودکان

یکی از راه‌های تقویت هوش کودکان صحبت کردن و کلنجار رفتن با کودک است. از کودک خود پرسش‌های بدون پاسخ مشخص بپرسید. پرسش‌هایی که پاسخ به آنها مستلزم خلاقیت و استدلال است؛ مانند «وقتی که به ساحل دریا می‌رویم، چه می‌شود اگر برای خوردن بستنی توقف کنیم؟» برنمان معتقد است که این گونه پرسش‌ها به کودک کمک می‌کند که روی دانسته‌های خود فکر کند و نظرش را بگوید. نگران این نباشید که فهم این پرسش متناسب با سن کم کودک‌تان نیست. به همین ترتیب نیز به‌خاطر به‌کار بردن واژه‌های نسبتا پیچیده نگرانی به دل خود راه ندهید. شاید کودک متوجه پرسش‌ها نشود، اما اگر واژه‌های این پرسش را چند بار در زمینه‌ی مرتبطی به‌کار ببرید، بالاخره متوجه حرف‌تان می‌شود. جان شاتر، پدری از سیفورد نیویورک هنگام انجام فعالیت‌های روزانه‌اش، بالاترین اولویت خود را صحبت با پسر ۲ ساله‌اش، جک می‌داند. این پدر می‌گوید، «ما از ابزارها حرف می‌زنیم. من به جک نحوه‌ی کار با خط‌کش تی، مته، متر نواری و چکش را نشان می‌دهم» ملیسا، مادر جک می‌گوید، «نتیجه‌ی این کار فوق‌العاده حیرت‌انگیز است. جک نام تمام ابزارها و موادی مانند تخته گچی، بتونه و لفاف محافظ (پارچه‌ای که کف اتاق یا روی اثاثیه پهن می‌کنند تا هنگام نقاشی و کار کثیف نشوند) را می‌داند. حالا هم جک در حال یادگیری اندازه‌گیری، چپ و راست پیچاندن پیچ‌گوشتی و رنگ‌های نقاشی است.»

مطالعه، مطالعه، مطالعه

مطالعه والدین با کودکان

یکی از راه‌های تقویت هوش کودکان مطالعه کردن است. تحقیقات دائما اثبات کرده‌اند که دسترسی به کتاب‌ها و وقت مطالعه‌ی نوبتی تک به تک می‌تواند موفقیت در مدرسه را برای فرزندتان پیشگویی کند. کیم داون‌پورت، مدیر ارشد برنامه‌ سازمان Jumpstart –سازمان ملی سوادآموزی زودهنگام در آمریکا- می‌گوید، «مطالعه مغز را تحریک می‌کند تا با جهان ارتباط برقرار کند و دانش پیش‌زمینه‌ای درباره‌ی جهان به‌دست بیاورد. مطالعه پایه و اساس هرگونه یادگیری است و کودک را قادر می‌سازد تا محتوای همه‌ی زمینه‌ها از جمله ریاضی و علوم را جذب کند و آنها را به‌کار بگیرد.» ایجاد مدلی از عادات خوب مطالعه‌ به کودک مزیت ارزشمندی می‌بخشد. وقتی کودک می‌بیند والدینش با علاقه و لذت مطالعه می‌کنند، این حس به وی نیز سرایت می‌کند. داون‌پورت می‌گوید، «از کودک خود بخواهید کنارتان روی مبل بنشیند و با هم به خواندن کتاب بپردازید. کتاب‌ها را بیرون و در سبد، طاقچه، قفسه‌ی کتاب و میز چای‌خوری بگذارید تا در دسترس کودک باشد. کتابی را که می‌خوانید با کودک خود سهیم شوید و از او بخواهید که همین کار را انجام بدهد. با این روش نه تنها جرقه‌ی مکالمه بین شما و کودک‌تان زده می‌شود، بلکه دامنه‌ی واژگان و درک مطلب او نیز افزایش می‌یابد.

نتایج تمجید و تحسین

تاثیرات تحسین کودکان

پشتکار از جمله خصوصیاتی است که کودک‌تان را نزد معلم‌ها و بعدا کارفرماها عزیز می‌کند. ما در جایگاه فرهنگ برای کودکان هستیم ولی چنان خود را مشغول ایجاد فضایی برای خوشی کودکان‌مان می‌کنیم که حساب زمانی را که باید عملا صرف ایجاد شخصیتی خوب در آنها بشود، از دست می‌دهیم. میشل ری می‌گوید، «بچه‌های من هردو فوتبال بازی می‌کنند و هردو بوی خیلی بدی می‌دهند. با قضاوت روی تقدیرنامه‌ها و مدال‌هایی که در اتاق خود ردیف می‌کنند، پیش خود فکر می‌کنید که این بچه‌ها رونالدوی بعدی خواهند بود.» اگر دائما به شما بگویند که در رشته‌ی خود بهترین هستید، به‌سختی می‌توانید شکست را بپذیرید. وقتی این بچه‌ها به مدرسه بروند و آنجا مشکلی پیش بیاورند، آنها خودشان را مقصر نمی‌دانند و به اشتباه خود اعتراف نمی‌کنند. استفانی روزالز، روان‌شناس آموزشی اهل کالیفرنیا می‌گوید، «حمایت صحیح و اصولی امری کلیدی است. نسبت به بچه‌هایی که والدین‌شان دائما آنها را باهوش می‌نامند، بچه‌هایی که برای حل مسئله‌ای مورد تحسین قرار می‌گیرند در مدرسه انگیزه‌ی بیشتری از خود نشان می‌دهند. والدینی که بی‌دلیل کودک خود را باهوش می‌دانند، با این تحسین‌های بی‌مورد اغلب موجب می‌شوند که فرزندشان وقتی نتوانست به‌راحتی به هدفش دست پیدا کند، احساس سرخوردگی و ناکامی کند. به‌جای تحسین و تمجیدهای افراطی مثل «تو یک ستاره هستی!»، به فرزندان خود فقط هنگام کسب موفقیت، تبریک بگویید و مثلا بگویید «از اینکه توانستی راه متفاوتی در پاسخ مسئله پیدا کنی، بهت افتخار می‌کنم.»


تشویق کنجکاوی

تحریک کنجکاوی کودکان

یکی دیگر از راه‌های تقویت هوش کودکان، این است که کنجکاوی‌شان را حمایت و برانگیخته کنیم. برنمان می‌گوید، «پیش‌دبستانی‌ها تقریبا علاقه‌ی وافری به کنجکاوی دارند، اما وقتی بچه‌ها بزرگ‌تر می‌شوند، این حس کنجکاوی را از دست می‌دهند. با برانگیختن حس کنجکاوی‌ آنها با موضوعات موردعلاقه‌شان، این میل را در بچه‌های خود بیدار نگه دارید. سؤالاتی درباره‌ی بازی رایانه‌ای‌شان بپرسید و در مورد آن با او صحبت کنید. حتی اگر فرزندتان روی گوشی خود Pokémon بازی می‌کند، مثل یک دوست با گفت‌وگو راجع به آن با فرزند خود صحبت کنید. وقتی بتوانید تعامل دوطرفه‌ای را میان خود و کودک‌تان برقرار کنید، می‌توانید حاصل آن را در کودک باهوش‌تری ببینید. خواهید دید که فرزندتان نیز شروع به پرسیدن سؤالات می‌کند و دنبال موارد جالب‌تری می‌گردد که به شما نشان دهد. برای اینکه کودک خود را به خصوصیت دلخواه خود دربیاورید، باید زمان بگذارید و وقت بیشتری با کودک‌تان صرف کنید؛ به‌عنوان مثال به موزه بروید یا نمایش جالبی را با هم تماشا کنید. به فرزند خود بگویید که از کجای آن خوش‌تان آمد و چرا آن را دوست داشتید. ریچ براون، پدر دو فرزندی که در نیویورک زندگی می‌کند، سابقا حتی جمعه‌ها هم کار می‌کرد. برای اینکه علایق خود را با پسرش اریک در میان بگذارد، وقتی اریک در مدرسه‌ی دبستانی بود، گاهی به دنبال پسرش در مدرسه می‌آمد و او را با خود به موزه می‌برد. معلم‌های اریک به‌اتفاق از این بابت رضایت داشتند، چون روز بعد اریک درباره‌ی چیزهایی که یاد گرفته بود برای بچه‌های کلاس تعریف می‌کرد. آقای براون راجع به اریک می‌گوید، «اریک این روزها خودش را کارشناس می‌دانست و همین امر در طول این سال‌ها موجب شد که اعتماد و علاقه‌اش برای یادگیری بیشتر تقویت بشود.»

غنیمت شمردن لحظاتِ مناسب ‌آموزش

روزالز می‌گوید که می‌توانید مهارت‌های مدرسه‌ای فرزندتان را در طول روز هم تقویت کنید. فرض کنید با فرزندتان از کنار یک آسیاب بادی رد می‌شوید. به‌جای اینکه به فرزند خود بگویید، «هی، یه آسیاب بادی!»، می‌توانید چنین سؤالی بپرسید: «به‌نظرت آسیاب بادی چیکار میکنه؟». با تشویق مشاهده‌ی جزئیات به فرزند خود کمک می‌کنید که مانند کلاس مدرسه دانش جدیدی یاد بگیرد. وقتی با فرزندتان به فروشگاهی می‌روید، می‌توانید از همین فرصت برای گسترش دایره‌ی واژگان، مهارت‌های ریاضی و ذکاوت مالی فرزند خود نیز استفاده کنید. اگر از فرزند دوساله‌ی خود بخواهید که نام میوه‌هایی را که در پاکت می‌گذارید، بگوید. از فرزند سه‌ساله‌ی خود بخواهید که دنبال کنسرو نخود سبز بگردد و به فرزند پنج‌ساله‌ی خود بگویید که نام خوراکی موردعلاقه‌‌اش را روی کاغذ بنویسد. بچه‌های بزرگ‌تر می‌توانند قیمت‌ها و اندازه‌ها را مقایسه کنند و کوپن‌های خرید را مرتب کنند. سارا براون، معلم پیش‌دبستانی در لس‌آنجلس تعریف می‌کند که توانسته بچه‌های دوساله‌ی مهدکودک را به نقاشی سیب‌ها، موزها و هویج‌های باریک علاقه‌مند کند. وقتی همین شاگردها به گروه بچه‌های چهارساله رسیدند، سارا متوجه شد که شاگردهای نقاش سابق‌اش حالا مهارت‌های پیش‌نوشتاری بهتری نسبت به دیگر بچه‌های هم‌سال خود دارند.

استفاده از فرصتها برای آموزش کودکان

فرزندان‌تان از نظر بهره‌ی هوشی چه پیشرفته باشند چه معمولی، بهترین کاری که می‌توانید برای رشد آنها بکنید این است که بچه‌های خود را در فعالیت‌ها مشارکت بدهید. بردن بچه‌ها به این سفر خودیابی‌ می‌تواند محرکی برای رشد نبوغ و هوش آنها باشد. خلاصه بگویم: بهترین خواسته‌ی‌ شما برای فرزندتان چیست؟ خوشبختی؟ لذت؟ اعتماد؟ محبوبیت؟ بهتر است همه‌ی این ایده‌ها و خواسته‌ها را کنار بگذارید. هدف‌تان باید این باشد که به کودک خود کمک کنید تا پتانسیل خود را به بهترین شکل ممکن بروز بدهد، مگر نه؟ اگر متن را از ابتدا تا اینجا کاملا خوانده باشید، در راه درستی افتاده‌اید.

درس‌هایی از استیو جابز، قهرمان بی‌بدیل Apple برای آموزش کودکان‌تان

کودکی استیو جابز
  1. به کار خود عشق بورزید. واضح است که شور و اشتیاق، محرکی برای نبوغ استیو جابز بود و او این خصوصیات را مدیون والدین‌اش است. پل و کلارا جابز فرزند خود را در محیطی مملو از حمایت و بدون مداخله‌جویی بار آوردند. وقتی کودکان اجازه تجربه و آزمایش پیدا کنند، خلاقیت در آنها جریان می‌یابد.
  2. تفکر متفاوت. استیو هیچ‌گاه وضعیت موجود را نپذیرفت. دفعه‌ی بعدی که فرزندتان باید پروژه‌ای را انجام بدهد، به او کمک کنید که غیر از اولین ایده‌ای که به ذهنش می‌رسد، حداقل دو راه دیگر هم برای حل مسئله‌ی پروژه پیدا کند.
  3. شناخت صحیح. کمال‌گرایی استیو جابز محرکی برای پیش‌بینی و آینده‌نگری‌ او در تولید محصولات محبوب و دوست‌داشتنی‌اش بود. در برابر وسوسه‌ی خود در بیان تملق و تحسین همه‌ی کارهای فرزندتان مقابله کنید. در این صورت فرزندتان یاد می‌گیرد که پشتکار داشته باشد.

بخوانید که این ستاره‌های بزرگ دنیا چگونه از کودکی کار خود را شروع کردند. باورش آسان نیست!

آلبرت اینشتن

کودکی آلبرت اینشتین

  • مبتکر نظریه نسبیت؛ پدر فیزیک جدید
  • آلبرت از مدرسه متنفر بود.

اوپرا وینفری

;کودکی اپرا وینفری

  • غول رسانه‌ای؛ شخصیتی نیکوکار و بشردوست
  • مادربزرگش در سه سالگی به او خواندن را یاد داد که همین موجب پرورش عشق معروف او به کتاب‌خوانی شد.

مارک زاکربرگ

کودکی مارک زاکربرگ

  • کارآفرین اینترنتی؛ مؤسس Facebook
  • پدرش در ۱۲ سالگی به او برنامه‌نویسی Atari BASIC را یاد داد.

جِی زی

چند نکته برای تقویت هوش کودکان

  • از شاخص‌ترین رپرهای دنیای موسیقی؛ تاجر
  • برای اینکه او را از ضرب گرفتن با انگشت روی میز آشپزخانه بازدارند، مادرش یک دستگاه پخش موسیقی کاست‌دار برایش خرید.

گلوریا استاینم

چند نکته برای تقویت هوش کودکان

  • روزنامه‌نگار و فعال اجتماعی و سیاسی
  • تا سن ۱۱ سالگی هرچند وقت یک‌بار به مدرسه می‌رفت.

الکساندر گراهام بل

تقویت هوش کودکان

  • دانشمند؛ مخترع تلفن
  • بعد از اینکه در سن ۱۲ سالگی با ماهوت پاک‌کن و پارو توانست دستگاه آسیاب گندمی درست کند که سبوس گندم‌ را حفظ می‌کرد، دوست پدرش به او یک کارگاه کوچک بخشید.

تونی موریسون

تقویت هوش کودکان

  • برنده‌ی جایزه نوبل و پولیتزر
  • پدرش قصه‌های عامیانه‌ای از زندگی سیاه‌پوستان برای تونی موریسون تعریف می‌کرد که بعدها الهام‌بخش داستان‌های او شدند.

دیدگاهتان را بنویسید