سایت تفریحی و سرگرمی رنگریز شامل مطالبی از: مدل لباس , سلامت , ورزشی , علم و فناوری , گردشگری , آشپزی , اخبار هنرمندان و مطالب جالب و خواندنی است.
به مجله اینترنتی رنگریز خوش آمدید.
دردهای شکمی و روده می تواند سبب ایجاد درد در ناحیه ناف شود. درد در ناحیه ناف می تواند دلایل مختلفی داشته باشد که برخی از آن ها جای نگرانی ندارند اما برخی می توانند خطرناک باشند، به همین دلیل در صورت شدید و طولانی بودن درد در ناحیه دور ناف و تکرار آن بهتر است به متخصص داخلی مراجعه کنید تا علت آن مورد بررسی قرار گیرد.
چه چیزی باعث درد دور ناف می شود؟
گاستروانتریت
گاستروانتریت التهاب دستگاه گوارش است. ممکن است شنیده باشید که آن را “آنفولانزای معده” می نامند. این مشکل می تواند به علت عفونت ویروسی، باکتری یا انگلی باشد. علاوه بر گرفتگی شکم ممکن است علائم زیر را تجربه کنید:
اسهال، تهوع یا استفراغ ، تب و عرق کردن
گاستروانتریت معمولا نیاز به درمان پزشکی ندارد. علائم باید ظرف چند روز برطرف شود. با این حال، کم آبی بدن می تواند یک عارضه همراه با گاستروانتریت باشد، زیرا آب از طریق اسهال و استفراغ از بدن خارج شده است. از دست دادن آب بدن می تواند جدی باشد و نیاز به درمان دارد، به خصوص در کودکان، افراد مسن و افراد مبتلا به سیستم ایمنی ضعیف.
مسمومیت غذایی:
اگر شما به دنبال مصرف فست فود یا آب و غذاهای آلوده به میکروب و فاسد، درد حاشیه ناف پیدا کرده اید احتمال دارد که دچار مسومیت غذایی شده باشید. شما احتمالا بعد از چند ساعت احساس درد در کل شکم می کنید. ممکن است اسهال و حالت تهوع و استفراغ، ضعف و بی حالی پیدا کرده باشید.
به شما توصیه می کنیم که به پزشک یا درمانگاه مراجعه کنید. شما با دریافت داروهای مناسب ضد تهوع و استفراغ و دریافت سرم، بهبودی پیدا می کنید.
دردهای شکمی و روده می تواند سبب ایجاد درد در ناحیه ناف شود
سندرم روده تحریک پذیر:
یک بیماری عجیب است؛ شما درد اطراف ناف یا حتی درد کل شکم را بصورت مزمن دارید، گاهی احساس می کنید دل پیچه دارید،اما علایمی از قبیل اسهال یا یبوست، تهوع یا استفراغ، ضعف و بی حالی ندارید. پس علت چیست؟
اگر شما بیش از اندازه درگیر استرس های روحی و روانی باشید، ممکن است دچار تحریک گاه به گاه روده شوید و احساس درد اطراف ناف کنید. شما بیماری گوارشی ندارید، صرفا در کاهش تنش ها و استرس هایتان تلاش کنید.
پانکراتیت حاد:
پانکراتیت می تواند در بعضی موارد موجب درد دور ناف شود. پانکراتیت التهاب لوزالمعده است. پانکراتیت حاد می تواند ناگهان ایجاد شود. این درد می تواند ناشی از چیزهای مختلف، از جمله الکل، عفونت، داروها و سنگ های صفراوی باشد. علاوه بر آهسته تر شدن درد شکمی علائم پانکراتیت می تواند شامل موارد زیر باشد:
تهوع یا استفراغ
تب
افزایش ضربان قلب
مورد خفیف پانکراتیت را می توان با استراحت روده، مایعات داخل وریدی (IV) و داروهای مسکن درمان کرد. موارد شدیدتر معمولا به بستری شدن نیاز دارند. اگر پانکراتیت به علت سنگ های صفراوی باشد، ممکن است جراحی برای دفع سنگ های صفراوی یا خود کیسه صفرا ضروری باشد.
فتق ناف:
ممکن شما احساس درد درون ناف کنید، اما علایم دیگری از قبیل تغییر اجابت مزاج نداشته باشید، شاید در برخورد اول نسبت به این مشکل بی توجهی کنید چون این درد درون ناف گاهی هست و گاهی نیست.
بعد از مدتی، شما متوجه می شوید در هنگام انجام دادن کارهایی که به شکم شما فشار می آید همانند بلند کردن اجسام سنگین،تخلیه کردن مدفوع و غیره، ناف شما دچار برآمدگی های موقت می شود. بیرون زدگی ناف و درد اطراف ناف بیشتر مطرح کننده این است که شما دچار فتق نافی شده اید.
اگر شما درگیر استرس های روحی و روانی باشید ممکن است دچار تحریک روده شوید
تشخیص درد دور ناف چگونه است؟
برای تعیین علت درد، پزشک ابتدا سابقه پزشکی را بررسی می کند و معاینه فیزیکی انجام می دهد. بسته به سابقه پزشکی، علائم و معاینات فیزیکی شما، ممکن است آزمایشات بیشتری برای کمک به تشخیص انجام شود. این آزمونها ممکن است شامل موارد زیر باشند:
آزمایش خون برای ارزیابی تعداد گلبولهای خون و میزان الکترولیت
تجزیه و تحلیل ادرار برای جلوگیری از عفونت مجاری ادراری (UTI) یا سنگ کلیه
نمونه گیری از مدفوع برای بررسی پاتوژن ها در مدفوع
آندوسکوپی برای ارزیابی معده
تست های تصویربرداری، مانند اشعه ایکس یا سی تی اسکن، برای کمک به تجسم اندام های شکم خلاصه
علل احتمالی زیادی برای درد دور ناف وجود دارد. بعضی از آنها، از قبیل گاستروانتریت، رایج هستند و معمولا چند روز طول می کشد. دیگران، مانند ایسکمی مزانتریک اورژانسی هستند و باید به سرعت درمان شوند. اگر به مدت چند روز درد دوره دور ناف را تجربه کردید یا نگرانی هایی در مورد درد دور ناف داشتید، با پزشک خود ملاقات کنید تا علائم و گزینه های درمان را مورد بحث قرار دهید.
علت درد دور ناف میتواند ناشی از عواملی مانندحساسیت غذایی و مسمومیت غذایی باشد
چه زمانی به دکتر مراجعه کنیم؟
احساس درد در اطراف ناف در شرایط زیر نیازمند توجه فوری پزشکی است و نباید در صورت داشتن این موارد دست نگه داشت:
درد شدیدی که بر فعالیت روزانه تأثیر میگذارد و مانع از انجام آن میشود
دردی که موجب بیدار شدن در شب میشود
دردی که همراه با استفراغ شدید باشد
درد با مدفوعی که خون در آن وجود دارد
دردی که ناشی از جراحت باشد
علت درد دور ناف میتواند ناشی از عوامل دیگری چون حساسیت غذایی و مسمومیت غذایی باشد. همچنین درد دور ناف در پریودی (سندروم پیش از قاعدگی) نیز میتواند باعث بروز این درد شود. بیشتر اوقات، درد اطراف ناف جدی نیست اما در برخی موارد، میتواند جدی باشد. تعیین علت درد شکم میتواند به فرد کمک کند تا با درمانهای مناسب آن را مدیریت کند. بنابراین، هر کسی درد بسیار دردناک یا غیر معمولی را در دور ناف تجربه میکند، باید آن را با پزشک در میان بگذارد.
رفتن به دستشویی و دفع ادرار یک نیاز طبیعی بدن است، اما خیلی از افراد عادت دارند تا آخرین لحظه ادرار خود را نگه دارند، در حالیکه از آسیب ها و خطرات ناشی از این کار بی خبرند. ادرار حاوی میزان زیادی باکتری و سموم است که بدن به طور طبیعی از این طریق به بیرون دفع می کند.
در اطراف مثانه اندامهای مختلفی وجود دارد که دستگاه ادراری را شکل میدهند، از جمله دو کلیه، دو میزنای (حالب)، دو عضله تنگکننده میزراهی و میزراه (پیشابراه). ادرار آهسته از کلیهها حرکت کرده و به وسط دو مجرای عضلانی که میزنای(حالب) نام دارد، هدایت میشود. حالبها مسئول حمل ادرار به سمت پائین و به سمت مثانه هستند.
نگهداری ادرار به مدت طولانی در یک فرد بدون بیماری زمینهای موجب بزرگ شدن مثانه، کاهش انقباض مثانه و در نهایت ایجاد اختلال در جریان ادرار میشود. اگر قدرت و میزان تجمع ادرار در مثانه افزایش یابد مثانه در تخلیه دچار مشکل میشود که این امر در عملکرد کلیه نیز تاثیر منفی میگذارد.
در اطراف مثانه اندامهای مختلفی وجود دارد که دستگاه ادراری را شکل میدهند
بی اختیاری ادرار:
نگه داشتن ادرار در طولانی مدت باعث بی اختیاری ادرار می شود. ادرار در مثانه نگه داشته می شود و هنگامی که مثانه پر می شود، دریچه ی انتهایی مثانه که همیشه بسته است و فقط موقع دفع ادرار باز می شود، پیام هایی را به مغز ارسال می کند و خبر پر شدن مثانه را می دهد. این پیام ها حس ادرار کردن را در فرد به وجود می آورد.
زمانی که این پیام نادیده گرفته شود، بعد از مدتی عملکرد این اسفنگتر (دریچه) دچار اختلال می شود و زمان هایی که نباید باز شود، باز می شود و دفع بی اختیاری ادرار صورت می گیرد.
عفونت معده:
نگهداشتن ادرار نه تنها باعث درد در قسمت تحتانی شکم می شود، بلکه خطر ابتلا به عفونت معده را هم افزایش می دهد. زمانی که میکروبهای موجود در ادرار از بدن خارج نمی شود، فرد دچار عفونت معده هم میشود.
رفتن به دستشویی و دفع ادرار یک نیاز طبیعی بدن است
مشکل سیستیت و پیلونفریت:
متاسفانه عفونت های ادراری جزئی به مرور زمان جدی و خطرناک تر می شوند. عفونت ناشی از نگه داشتن طولانی مدت ادرار به التهاب مجاری ادراری و جداره ی مثانه و سپس التهاب کلیه ها منجر می شود و در پی آن مشکلات جدی تری مانند سیستیت (التهاب مثانه) و پیلونفریت (التهاب لگنچه و کلیه) بروز می کند. مشکل سیستیت بیشتر خانم ها را درگیر می کند، چون بیشتر ادرار خود را نگه می دارند.
البته شکل اندام تناسلی نیز در ابتلا به این مشکل دخالت دارد. افرادی که دچار این بیماری می شوند، در حین دفع ادرار در ناحیه ی لگن و زیر شکم خود احساس درد می کنند.اگر سیستیت به موقع درمان نشود، باکتری ها رشد و گسترش پیدا کرده و به کلیه ها و لگنچه می رسانند.برای محافظت از بدن تان در برابر این مشکلات، حتما به طور مرتب به دستشویی بروید و رنگ ادرارتان را چک کنید و از نگه داشتن ادرار، اکیدا بپرهیزید.
بزرگ شدن مثانه :
اگر عادت دارید دستشویی خود را نگه دارید، باید بدانید که مثانه تان را مجبور می کنید تا به مدت زمانی طولانی، میزان زیادی ادرار را در خود نگه دارد. در طولانی مدت این خطر وجود دارد که مثانه باز شده و گشادتر شود و این به نفع شما نخواهد بود.
این عضو از بدن به طور طبیعی در اندازه ای طراحی شده است که تا رسیدن به دستشویی میزان کافی ادرار را در خود نگه دارد.
اگر مثانه تان بزرگ تر از اندازه ی طبیعی خود شود، شما نیاز به دفع ادرار را احساس نخواهد کرد و به این ترتیب ادرار داخل مثانه می ماند و به این عضو آسیب جدی می زند. به طور عادی، مثانه ای با اندازه طبیعی نباید بیش از ۴۴۰ میلی لیتر ادرار در خود نگه دارد. در واقع یک دور باطل شکل می گیرد، یعنی هر چه بیشتر ادرار خود را نگه دارید، خطر اینکه مثانه بزرگ تر شود بیشتر می گردد و هر چه مثانه بزرگتر شود، میزان ادرار ذخیره شده در آن بیشتر می شود و به این ترتیب جداره های این عضو، بیشتر و راحت تر تحریک می شود.
اگر گاهی فراموش می کنید که به موقع به دستشویی بروید، بهتر است ساعت موبایل خود را کوک کرده و به موقع مثانه ی خود را تخلیه کنید.
متاسفانه عفونت های ادراری جزئی به مرور زمان جدی و خطرناک تر می شوند
افزایش احتمال تشکیل سنگ مثانه:
ادرار حاوی رسوبات و کریستالهای متفاوتی است که شایعترین آن کریستالهای کلسیم اگزالات می باشد. یکی از عوامل مهم در جلوگیری از تشکیل سنگ در سیستم ادراری، تداوم جریان ادراری است. با نگه داشتن ادرار داخل مثانه، شانس رسوب این کریستال ها و تشکیل سنگ مثانه افزایش میابد.
پریشانی ذهن:
نگه داشتن ادرار در پریشانی ذهن موثر است. نگه داشتن ادرار به اندازه مصرف الکل یا بی خوابی شدید ذهن را آشفته می کند و قدرت تمرکز فرد را مختل می کند. توان ذهنی انسان تا وقتی که مثانه پر نشود در حالت عادی و طبیعی است، اما موقع نگه داشتن ادرار، ذهن شخص به اندازه ی ذهن یک فرد الکلی یا فردی که یک شبانه روز نخوابیده است آشفته و پریشان می شود. نگه داشتن ادرار حین رانندگی، خطر تصادف را افزایش می دهد.
نکته: شما نباید با کوچک ترین احساس ادرار کردن روانه دستشویی شوید، اما از طرفی هم نباید ادرارتان را تا حدی نگه دارید که مشکل ساز شود، بلکه باید عادات سالم دفع ادرار را یاد بگیرید.پس باید حد وسطی را پیدا کنید که مجبور نباشید با نوشیدن یک جرعه آب به دستشویی بروید و یا آنکه آنقدر ادرارتان را نگه دارید که نتوانید صاف بایستید و خودتان را کنترل کنید.
چه عواملی باعث میشود که یک کودک به بزرگسالی باهوش و بااستعداد تبدیل بشود؟ همیشه بسیاری از والدین مشتاق هستند که کودکانشان همانند نوابغی چون ولفگانگ آمادئوس موتزارت (آهنگساز بزرگ اتریشی) پرورش پیدا کنند و اسطورههایی برای موفقیت شوند. به همین جهت در این مقاله میخواهیم شما را با چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان آشنا کنیم.
عجب زمانهای شده! چرا دیگر کودکان نمیتوانند کودکی کنند. مسلما باید به فشارها و برنامهریزیهای بیش از اندازه و استرس امتحانات که والدین به فرزندانشان تحمیل میکنند نیز توجه داشت. اما تعداد کمی از ما در مقابل تبِ رقابتیای که بین والدین در همهی زمینهای بازی کودکان و جشن تولدهای پیشدبستانی داغ شده است مصون ماندهایم. زبانهای خارجه حالا دیگر الفبای جدید شدهاند و مهدکودکها هم حکم کلاس دوم دبستان را دارند. دکتر کیمبرلی برنمان که استادیار مؤسسهی ملی تحقیقات آموزشهای ابتدایی دانشگاه راتگرز در نیوجرسی و مشاور تحصیلی شبکهی رادیوی ملی در زمینهی آموزش است، در یکی از خاطراتش میگوید، «به یاد دارم وقتی پسرم نوپا بود، در محوطهی بازی کودکان کنار مادر دیگری نشسته بودم. مادر کناری من فخر میفروخت که بچهی من تمام حروف الفبا را بلد است و میتواند تا ۲۰ بشمارد. من هم میدانستم که پسرم بالاخره خودش همهی این چیزها را یاد میگیرد، اما باز هم در دلم میگفتم، چه بد! چرا من نمیتوانم از این جور حرفها دربارهی پسرم بزنم؟»
بههر حال علیرغم این جنون مفرط به نبوغ که خیلی از آمریکاییها را به خودش مبتلا کرده است، دانشآموزان آمریکایی تلاش میکنند تا خودشان را در سطح دانشآموزان دیگر کشورهای جهان نگه دارند. عملکرد بچههای آمریکایی نسبت به دانشآموزان کشورهایی مانند فنلاند، سنگاپور و کرهی جنوبی در پرورش نسل جدیدِ نوابغ ریاضیات و علوم ضعیفتر است، در حالی که همین ریاضیات و علوم هستند که مهارتهای اصلی دنیای نوین دیجیتالمحور ما را میسازند. اما خطاهای ما در بحث پرورش نبوغ و استعداد کودکانمان از کجا ریشه میگیرد؟ منظورمان از کودک نابغه چیست و این امر به چه خصوصیاتی اشاره دارد؟
گاهی اوقات کودک فقط زودتر شروع به حرف زدن میکند یا میتواند نام خود را زودتر از همسالانش بنویسد، اما در دیگر مواقع … نمیدانم چطور باید گفت! کودک استعداد خاصی از خود بروز میدهد: کنجکاوی، درک شهودی و بلوغ طبیعیای که کودک از خود نشان میدهد او را از دیگر همسالانش متمایز و برجسته میسازد.
وقتی استیو جابز، رئیس فقید کمپانی Apple و مغز متفکر پشت ارزشمندترین ابزارهای دیجیتال، در اکتبر ۲۰۱۱ درگذشت، در آن زمان کارشناسان و متفکران بسیاری از سراسر جهان به تحقیق دربارهی توصیف دقیق خصوصیاتی پرداختند که او را تا این حد نابغه و باهوش ساخته بودند. پاسخهایی که اغلب دربارهی نبوغ استیو جابز مطرح میشد، بهنظر بهاندازهی خود ابداع جادویی جعبههای رایانهای استیو جابز در هالهای از ابهام قرار داشتند. هرچند زمانی میتوان هوش و نبوغ را پیدا کرد که نابغهها بتوانند در آزمایشِ زندگی خود را اثبات کنند.
اما آیا میتوان هوش را ارزیابی کرد؟ چه کاری از دست شما برمیآید تا به کودکتان کمک کنید که صاحب چنین استعدادی بشود؟ به مطالعهی این مقاله ادامه دهید تا ببینید چگونه میتوانید نبوغ را در کودکتان پرورش بدهید و با چند نکته کاربردی برای تقویت هوش کودکان،آشنا شوید. خواهید دید که چگونه میتوان از عملکرد کودک در مدرسه تا رفتنش به فروشگاه به عنوان فرصتی برای ایجاد و توسعهی دایرهی لغات، مهارتهای ریاضی و ذکاوت مالی او استفاده کرد.
اولین نکته این است که نبوغ یک اصطلاح فرهنگی است. هیچ توصیف آماریای از نبوغ وجود ندارد. حتی آزمون سختگیرانهای که انجمن بینالمللی معروف بهرهی هوشی بالای Mensa برگزار میکند، نوابغ را شناسایی نمیکند بلکه صرفا میتواند افرادی را شناسایی کند که از نظر داشتن بالاترین خلاقیت و توانایی، جزءِ ۲ درصدِ برتر جمعیت جهان محسوب میشوند. بهجای واژهی «نابغه»، در دنیای تحصیل و آموزش، اصطلاح «مستعد» رایجتر و از نظر سیاسی صحیحتر محسوب میشود. مدارس بسیاری برنامهای برای «افراد مستعد» دارند، اما چه تعداد از کودکان عملا به این گروه تعلق دارند؟ به گزارش انجمن بینالمللی کودکان مستعد، حدود ۶ درصد از کودکان آمریکایی جزءِ این گروه هستند. دیگر کارشناسان اعتقاد دارند که این تعداد با نگاهی سخاوتمندانه ارائه شده و عملا میزان واقعی کودکان مستعد کمتر از این آمار است. میشل ری، مشاور سابق سازمان مدارس دولتی واشنگتن و مدیرعامل و مؤسس شرکت StudentsFirst که فعالیتهای خود را وقف بهبود مدارس دولتی در سطح ابتدایی کرده است، در این باره میگوید، «کودکان مستعد بسیار نادرند … در یک کلاسِ سطح متوسط هیچ کودک مستعدی پیدا نمیشود. دختر من در کلاس افراد مستعد درس میخواند. حدود ۲۰ درصد از دانشآموزان همسال دخترم در این کلاسها هستند، هوم … ولی همهی این ۲۰ درصد واقعا جزءِ دانشآموزان مستعد نیستند». کلاسهای ویژه میتواند از همان مهدکودکها شروع شوند و در آنها از طریق مشاهدهی رفتار کودک و بررسی نتایج یک سری از تواناییهای آموزشی رایج و آزمونهای استدلالی میتوان افراد مستعد و غیرمستعد را از هم تشخیص داد. بعضی والدین همچنین از کمک روانشناسان کودک برای سنجش استعدادهای فرزندان خود استفاده میکنند که البته این فرایندِ استعدادیابی عمدتا بوسیلهی آزمون IQ صورت میگیرد.
امتحانات استانداردی که در مدارس ابتدایی دولتی برگزار میشود، فقط میزان یادگیری دانشآموزان را از بخشهای تدریس شدهی محتوای آموزشی الزامی دولت ارزیابی میکنند. از طرف دیگر، آزمونهای IQ بیشتر به تواناییهای منطقی و استدلالی میپردازند. دکتر فرانک لوئیس، روانشناس آمریکاییِ سرپرست مؤسسهی Mensa و مؤلف کتاب «پاسخ IQ» میگوید، «این آزمونها توانایی کودک را در پیدا کردن راهحلهای مسائل ارزیابی میکند. نتایج آن تا حد زیادی نشان میدهد که کودک قبلا چقدر تمرین داشته است … یعنی اینکه چقدر کودک فرصت حل مسئلههای مشابه را از قبل داشته است.» با این حال بسیاری از کارشناسان میگویند هر دو نوع آزمون میتواند شاخصهای ضعیفی برای ارزیابی توانایی حقیقی کودک باشند. ویویین کرکفیلد، معلم مهدکودک و مؤلف کتاب «به من بگو چطور! ایجاد خودباوری در کودک با مطالعه، کاردستی و آشپزی» میگوید، «اگر کودکی شب قبل از امتحان خوب نخوابیده یا در حال گذراندن دوران نقاهتِ سرماخوردگی خود باشد یا اتاقاش خیلی گرم باشد یا کودک دیگری مدام بازیگوشی کند و حواس او را پرت کند، آیا باز هم نتیجهی آزمون قابلاتکا خواهد بود؟».
دنیس فون روکل، رئیس سازمان آموزش و پرورش ملی در این مورد اظهار میکند که آزمونهای استاندارد تنها یک مقیاس سنجش موفقیت دانشآموز است و هیچوقت نباید بهعنوان تنها روش ارزیابی به حساب بیاید. او اضافه میکند، «یک آزمون تنها فقط میتواند اطلاعات خیلی کمی از عملکرد کودکتان به شما بدهد. ما، والدین و معلمها میدانیم که کودکان ما خیلی بیشتر از نمرهی آزمون در چنته دارند. به بیان دیگر، آزمونها تنها یکی از ابزارهای جعبه ابزار هستند. برای ساخت خانه به چکش نیاز دارید؟ بله، اما فقط با یک چکش نمیتوان خانهای را ساخت.»
اِون لاولیس میپذیرد که نمرهی آزمون در بالاترین حد خود حتی برای پیشبینی میزان احتمال موفقیت آتی نیز با محدودیت روبهروست. نمرهی آزمون در نشان دادن مواردی که آزمونها قادر به سنجششان نیستند، بیشتر میتوانند سودمند واقع شوند: توانایی درک نگرشها و دیدگاههای دیگران، خویشتنداری و پشتکار همه جزءِ آن خصوصیاتی هستند که برای موفقیت در مدرسه و زندگی اهمیتی حیاتی دارند. دکتر برنمان که تحقیقات گستردهای در زمینهی رشد شناختیِ زودهنگام در کودکان انجام داده، معتقد است، «معلمهای مهدکودکها بیشتر بر کودکانی توجه دارند که خصوصیات اجتماعی و عاطفی ضعیفتری دارند، در حالی که در فضاهای دانشگاهی چنین امری مصداق ندارد. در مهدکودکها بهجای مهارتهای ریاضی، علوم و زبانی، بیشترین توجه بر خصوصیات شخصیتی قرار دارد.»
مادر استیو جابز او را که فرزند ژنتیکی پدری سوریتبار است در کودکی به فرزندخواندگی پل رینهولد جابز و همسرش، کلارا درآورد. پدرخواندهی استیو از همان کودکی اصول ابتدایی الکترونیک را به او آموخت. شاید استیو در آن زمان نمیدانست که این آموزشها بعدا تا چه حد میتوانند برایش سودمند باشند. شاید همهی ما پتانسیل انجام معجزه داشته باشیم. لاولیس میگوید که هوش، ۴۹ درصد ژنتیکی و ۵۱ درصد انگیزشی است. دیگر متخصصان اتفاقا برعکس این ایده را پذیرفتهاند، محیط (بخوانید: تأثیر والدین) بیشترین تأثیر را در هوش کودک دارد. میشل ری میگوید، «فرض کنیم که کودکان باهوش، در شکم مادر خود باهوش به دنیا میآیند، اما من بارها و بارها دیدهام که همه فکر میکنند این کودک باهوش در آینده به سوپراستاری تبدیل خواهد شد ولی با گذشت زمان معلوم شد که این تصورات فقط خواب و خیال بودهاند. از طرفی دیگر، کودکی که هیچکس آیندهای برایش متصور نمیشد، با بلوغ خود به دستاوردهای فوقالعاده عظیمی دست مییابد». نمونهی بارز آن هم آلبرت اینشتین است که پدرش از کودکی او را کودن میدانست. برنمان اشاره میکند، «شاید هوش ژنتیکی باشد یا شاید هم کودک آن را از شما یاد بگیرد.» در ادامه خواهیم گفت که با چه کارهایی میتوانید به فرزندتان کمک کنید که علاوه بر کسب نمرات بهتر در مدرسه، اشتیاق بیشتری هم برای یادگیری پیدا کند. و خواهید دید که چگونه راهی برای تقویت هوش کودکان خود پیدا کنید.
یکی از راههای تقویت هوش کودکان صحبت کردن و کلنجار رفتن با کودک است. از کودک خود پرسشهای بدون پاسخ مشخص بپرسید. پرسشهایی که پاسخ به آنها مستلزم خلاقیت و استدلال است؛ مانند «وقتی که به ساحل دریا میرویم، چه میشود اگر برای خوردن بستنی توقف کنیم؟» برنمان معتقد است که این گونه پرسشها به کودک کمک میکند که روی دانستههای خود فکر کند و نظرش را بگوید. نگران این نباشید که فهم این پرسش متناسب با سن کم کودکتان نیست. به همین ترتیب نیز بهخاطر بهکار بردن واژههای نسبتا پیچیده نگرانی به دل خود راه ندهید. شاید کودک متوجه پرسشها نشود، اما اگر واژههای این پرسش را چند بار در زمینهی مرتبطی بهکار ببرید، بالاخره متوجه حرفتان میشود. جان شاتر، پدری از سیفورد نیویورک هنگام انجام فعالیتهای روزانهاش، بالاترین اولویت خود را صحبت با پسر ۲ سالهاش، جک میداند. این پدر میگوید، «ما از ابزارها حرف میزنیم. من به جک نحوهی کار با خطکش تی، مته، متر نواری و چکش را نشان میدهم» ملیسا، مادر جک میگوید، «نتیجهی این کار فوقالعاده حیرتانگیز است. جک نام تمام ابزارها و موادی مانند تخته گچی، بتونه و لفاف محافظ (پارچهای که کف اتاق یا روی اثاثیه پهن میکنند تا هنگام نقاشی و کار کثیف نشوند) را میداند. حالا هم جک در حال یادگیری اندازهگیری، چپ و راست پیچاندن پیچگوشتی و رنگهای نقاشی است.»
یکی از راههای تقویت هوش کودکان مطالعه کردن است. تحقیقات دائما اثبات کردهاند که دسترسی به کتابها و وقت مطالعهی نوبتی تک به تک میتواند موفقیت در مدرسه را برای فرزندتان پیشگویی کند. کیم داونپورت، مدیر ارشد برنامه سازمان Jumpstart –سازمان ملی سوادآموزی زودهنگام در آمریکا- میگوید، «مطالعه مغز را تحریک میکند تا با جهان ارتباط برقرار کند و دانش پیشزمینهای دربارهی جهان بهدست بیاورد. مطالعه پایه و اساس هرگونه یادگیری است و کودک را قادر میسازد تا محتوای همهی زمینهها از جمله ریاضی و علوم را جذب کند و آنها را بهکار بگیرد.» ایجاد مدلی از عادات خوب مطالعه به کودک مزیت ارزشمندی میبخشد. وقتی کودک میبیند والدینش با علاقه و لذت مطالعه میکنند، این حس به وی نیز سرایت میکند. داونپورت میگوید، «از کودک خود بخواهید کنارتان روی مبل بنشیند و با هم به خواندن کتاب بپردازید. کتابها را بیرون و در سبد، طاقچه، قفسهی کتاب و میز چایخوری بگذارید تا در دسترس کودک باشد. کتابی را که میخوانید با کودک خود سهیم شوید و از او بخواهید که همین کار را انجام بدهد. با این روش نه تنها جرقهی مکالمه بین شما و کودکتان زده میشود، بلکه دامنهی واژگان و درک مطلب او نیز افزایش مییابد.
پشتکار از جمله خصوصیاتی است که کودکتان را نزد معلمها و بعدا کارفرماها عزیز میکند. ما در جایگاه فرهنگ برای کودکان هستیم ولی چنان خود را مشغول ایجاد فضایی برای خوشی کودکانمان میکنیم که حساب زمانی را که باید عملا صرف ایجاد شخصیتی خوب در آنها بشود، از دست میدهیم. میشل ری میگوید، «بچههای من هردو فوتبال بازی میکنند و هردو بوی خیلی بدی میدهند. با قضاوت روی تقدیرنامهها و مدالهایی که در اتاق خود ردیف میکنند، پیش خود فکر میکنید که این بچهها رونالدوی بعدی خواهند بود.» اگر دائما به شما بگویند که در رشتهی خود بهترین هستید، بهسختی میتوانید شکست را بپذیرید. وقتی این بچهها به مدرسه بروند و آنجا مشکلی پیش بیاورند، آنها خودشان را مقصر نمیدانند و به اشتباه خود اعتراف نمیکنند. استفانی روزالز، روانشناس آموزشی اهل کالیفرنیا میگوید، «حمایت صحیح و اصولی امری کلیدی است. نسبت به بچههایی که والدینشان دائما آنها را باهوش مینامند، بچههایی که برای حل مسئلهای مورد تحسین قرار میگیرند در مدرسه انگیزهی بیشتری از خود نشان میدهند. والدینی که بیدلیل کودک خود را باهوش میدانند، با این تحسینهای بیمورد اغلب موجب میشوند که فرزندشان وقتی نتوانست بهراحتی به هدفش دست پیدا کند، احساس سرخوردگی و ناکامی کند. بهجای تحسین و تمجیدهای افراطی مثل «تو یک ستاره هستی!»، به فرزندان خود فقط هنگام کسب موفقیت، تبریک بگویید و مثلا بگویید «از اینکه توانستی راه متفاوتی در پاسخ مسئله پیدا کنی، بهت افتخار میکنم.»
یکی دیگر از راههای تقویت هوش کودکان، این است که کنجکاویشان را حمایت و برانگیخته کنیم. برنمان میگوید، «پیشدبستانیها تقریبا علاقهی وافری به کنجکاوی دارند، اما وقتی بچهها بزرگتر میشوند، این حس کنجکاوی را از دست میدهند. با برانگیختن حس کنجکاوی آنها با موضوعات موردعلاقهشان، این میل را در بچههای خود بیدار نگه دارید. سؤالاتی دربارهی بازی رایانهایشان بپرسید و در مورد آن با او صحبت کنید. حتی اگر فرزندتان روی گوشی خود Pokémon بازی میکند، مثل یک دوست با گفتوگو راجع به آن با فرزند خود صحبت کنید. وقتی بتوانید تعامل دوطرفهای را میان خود و کودکتان برقرار کنید، میتوانید حاصل آن را در کودک باهوشتری ببینید. خواهید دید که فرزندتان نیز شروع به پرسیدن سؤالات میکند و دنبال موارد جالبتری میگردد که به شما نشان دهد. برای اینکه کودک خود را به خصوصیت دلخواه خود دربیاورید، باید زمان بگذارید و وقت بیشتری با کودکتان صرف کنید؛ بهعنوان مثال به موزه بروید یا نمایش جالبی را با هم تماشا کنید. به فرزند خود بگویید که از کجای آن خوشتان آمد و چرا آن را دوست داشتید. ریچ براون، پدر دو فرزندی که در نیویورک زندگی میکند، سابقا حتی جمعهها هم کار میکرد. برای اینکه علایق خود را با پسرش اریک در میان بگذارد، وقتی اریک در مدرسهی دبستانی بود، گاهی به دنبال پسرش در مدرسه میآمد و او را با خود به موزه میبرد. معلمهای اریک بهاتفاق از این بابت رضایت داشتند، چون روز بعد اریک دربارهی چیزهایی که یاد گرفته بود برای بچههای کلاس تعریف میکرد. آقای براون راجع به اریک میگوید، «اریک این روزها خودش را کارشناس میدانست و همین امر در طول این سالها موجب شد که اعتماد و علاقهاش برای یادگیری بیشتر تقویت بشود.»
روزالز میگوید که میتوانید مهارتهای مدرسهای فرزندتان را در طول روز هم تقویت کنید. فرض کنید با فرزندتان از کنار یک آسیاب بادی رد میشوید. بهجای اینکه به فرزند خود بگویید، «هی، یه آسیاب بادی!»، میتوانید چنین سؤالی بپرسید: «بهنظرت آسیاب بادی چیکار میکنه؟». با تشویق مشاهدهی جزئیات به فرزند خود کمک میکنید که مانند کلاس مدرسه دانش جدیدی یاد بگیرد. وقتی با فرزندتان به فروشگاهی میروید، میتوانید از همین فرصت برای گسترش دایرهی واژگان، مهارتهای ریاضی و ذکاوت مالی فرزند خود نیز استفاده کنید. اگر از فرزند دوسالهی خود بخواهید که نام میوههایی را که در پاکت میگذارید، بگوید. از فرزند سهسالهی خود بخواهید که دنبال کنسرو نخود سبز بگردد و به فرزند پنجسالهی خود بگویید که نام خوراکی موردعلاقهاش را روی کاغذ بنویسد. بچههای بزرگتر میتوانند قیمتها و اندازهها را مقایسه کنند و کوپنهای خرید را مرتب کنند. سارا براون، معلم پیشدبستانی در لسآنجلس تعریف میکند که توانسته بچههای دوسالهی مهدکودک را به نقاشی سیبها، موزها و هویجهای باریک علاقهمند کند. وقتی همین شاگردها به گروه بچههای چهارساله رسیدند، سارا متوجه شد که شاگردهای نقاش سابقاش حالا مهارتهای پیشنوشتاری بهتری نسبت به دیگر بچههای همسال خود دارند.
فرزندانتان از نظر بهرهی هوشی چه پیشرفته باشند چه معمولی، بهترین کاری که میتوانید برای رشد آنها بکنید این است که بچههای خود را در فعالیتها مشارکت بدهید. بردن بچهها به این سفر خودیابی میتواند محرکی برای رشد نبوغ و هوش آنها باشد. خلاصه بگویم: بهترین خواستهی شما برای فرزندتان چیست؟ خوشبختی؟ لذت؟ اعتماد؟ محبوبیت؟ بهتر است همهی این ایدهها و خواستهها را کنار بگذارید. هدفتان باید این باشد که به کودک خود کمک کنید تا پتانسیل خود را به بهترین شکل ممکن بروز بدهد، مگر نه؟ اگر متن را از ابتدا تا اینجا کاملا خوانده باشید، در راه درستی افتادهاید.
امروزه، همه میدانند که تمرینات ورزشی ساختار و عملکرد مغز را تغییر میدهند. مطالعاتی که بر روی حیوانات و انسانها صورت گرفته نشان میدهد که فعالیتهای جسمی، حجم مغز را به صورت کلی افزایش میدهند و میتوانند حفرههایی را که به دلیل بالا رفتن سن در مادهی سفید و خاکستری مغز ایجاد میشود، کاهش دهند. اما اینکه بهترین نوع ورزش برای مغز چیست، سوالی است که پاسخش را در مقاله پیشرو میخوانید.
با توجه به مطالعهای جدید بر روی موشها، به نظر میرسد بعضی از ورزشها نسبت به بقیه برای تقویت مغز مفیدتر باشند. برای اولین بار، دانشمندان تأثیرات عصبیِ انواع مختلف ورزشها را بر روی مغز با هم مقایسه کردند: دویدن، تمرین با وزنه و تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا. نتایج جالب توجه بودند و نشان میدادند شاید تمرینات سخت برای سلامت طولانی مدت مغز گزینهی مناسبی نباشند.
ورزش کردن، نورونزایی یا ایجاد سلولهای مغزی جدید را هم در مغز بالغ افزایش میدهد. مطالعاتی که بر روی حیوانات صورت گرفتهاند، نشان میدهند تعداد نورونهای جدیدی که بعد از ورزشهایی مثل دویدن بر روی چرخ متحرک یا تردمیل، در «هیپوکامپ» (ناحیهای کلیدی در مغز که به یادگیری و حافظه مربوط میشود) پدیدار میشوند، دو یا حتی سه برابر تعداد نورونهایی هستند که در هیپوکامپ حیواناتی که نشستهاند، مشاهده میشوند. دانشمندان معتقدند که ورزش کردن تأثیرات مشابهی بر هیپوکامپ انسان نیز دارد.
مطالعاتی که در رابطه با ورزش و نورونزایی انجام شده بودند بر دویدن در مسافتهای زیاد تمرکز داشتند. موشهای آزمایشگاهی دویدن را خوب بلدند. اما اینکه آیا دیگر انواع ورزشها هم به همین شکل در تولید عصبها و سلولهای جدید در مغز تأثیر میگذارند، همچنان ناشناخته بودند و با توجه به محبوبیت ورزشهایی مانند تمرین با وزنه و تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا، این موضوع این روزها توجه خیلی از دانشمندان را به خود جلب کرده است.
بنابراین، در مطالعهی جدیدی که این ماه در مجلهی تخصصی فیزیولوژی (Journal of Physiology) به چاپ رسید، محققان دانشگاه «ییواسکیلا» در فنلاند، گروه بزرگی از موشهای بالغِ نر را مورد مطالعه قرار دادند. محققان مادهای به موشها تزریق کردند که سلولهای جدید مغزی را نشانهگذاری میکرد و گروههایی از آنها را به انجام ورزشهای مختلف واداشتند، در حالی که یکی از آن گروهها را ساکن و نشسته نگه داشتند.
در قفس تعدادی از این موشها، دستگاهی مانند تردمیل قرار دادند تا هر زمان که خواستند روی آن بدوند. بیشتر آنها هر روز چند مایل به صورت آرام روی آنها میدویدند، البته مسافتی که موشها میدویدند با هم تفاوت داشت. بعضی از موشها هم تمرینهای مقاومتی را شروه کردند، یعنی با وزنههای کوچکی که به دُمشان بسته شده بود از دیوارها بالا میرفتند.
در حالی که دیگر موشها تمریناتی را که شبیه تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا بود، انجام دادند. این دسته موشها روی تردمیلهای کوچک قرار داده شدند و برای سه دقیقه با سرعت زیاد میدویدند، سپس دو دقیقه به صورت آرام بر روی دستگاه راه میرفتند و بعد کُل این مراحل دو بار تکرار میشد تا در نهایت به ۱۵ دقیقه دویدن میرسید.
این روند هفت هفته ادامه داشت و بعد از آن دانشمندان بافتهای هیپوکامپ در تمامی این حیوانات را با دقت بررسی کردند. آنها به نسبت ورزشی که هر کدام از این حیوانات انجام داده بودند، سطوح مختلفی از نورونزایی را مشاهده کردند.
موشهایی که بر روی تردمیل به آرامی دویده بودند، میزان زیادی از نورونهای جدید در مغزشان تشکیل شده بود. در این موشها بافتهای هیپوکامپ با نورونهای جدید پر شده بودند، و تعداد نورونها در مقایسه با مغز حیواناتی که نشسته بودند بسیار بیشتر بود. هر چه مسافتی که موشها در طول آزمایش دویده بودند بیشتر بود، سلولهای جدید بیشتری هم در مغزشان بهوجود آمده بود.
تعداد نورونهای بهوجود آمده در مغز حیواناتی که تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا انجام داده بودند، بسیار کمتر بودند. البته تعدادشان نسبت به حیوانات نشسته بیشتر بود ولی در مقایسه با حیوانات دونده بسیار کمتر بود.
و موشهایی که تمرینات با وزنه انجام داده بودند، با اینکه در انتهای دورهی آزمایشی قویتر شده بودند، ولی تغییر زیادی در شکلگیری نورونهای جدید در مغز آنها دیده نشده بود و بافت هیپوکامپ آنها دقیقا مشابه حیواناتی بود که اصلا ورزش نکرده بودند.
البته، مسلم است که موشها با انسانها تفاوت دارند. اما یافتههای این مطالعه اغواکننده هستند. «میریم نوکیا»، محققی از دانشگاه «ییواسکیلا» در فنلاند که مدیریت این تحقیق را برعهده داشت میگوید: «این مطالعات نشان میدهند که تمرینات ایروبیک میتوانند برای مغز انسان در مقایسه با بقیهی تمرینات مفیدتر باشند.»
هنوز دلیل اینکه چرا دویدن در مسافتهای طولانی در تولید عصبهای جدید در مغز از دیگر ورزشها مؤثرتر هستند به وضوح مشخص نشده است، اما دکتر نوکیا و همکارانش حدس میزنند که دویدن باعث آزاد شدن مادهی خاصی در مغز میشود که به «فاکتور نورونزایی مشتق شده از مغز» معروف است که میتواند باعث زایش نورونهای جدید شود و هرچه مسافتی که دویده شود بیشتر باشد، تعداد نورونهای تولید شده بیشتر خواهد بود.
از طرف دیگر، با اینکه تمرین با وزنه برای سلامت عضلانی مغز بسیار مفید است، اما یافتههای این مطالعه نشان میدهند که تأثیر خیلی کمی در سطح نورونزایی در مغز دارد.
در حالی که فواید تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا تحت شعاع شدت این تمرینات قرار دارد، دکتر نوکیا میگوید: «این نوع تمرینات سطح استرس را بالا میبرند و استرس میزان نورونزایی در هیپوکامپ مغز بالغ را کاهش میدهد.»
البته این نتایج بدین معنی نیستند که فقط دویدن و تمرینات ورزشیِ مقاومتیِ شبیه به آن مغز را تقویت میکنند. به نظر میرسد این نوع فعالیتها باعث بیشترین حد نورونزایی در هیپوکامپ میشوند، اما احتمالا تمرین با وزنه و تمرینات وقفهدار، تغییرات دیگری در مغز به وجود میآورند. احتمالا این نوع ورزشها در تولید رگهای خونی جدید و تشکیل ارتباطات جدید بین سلولهای مغزی یا بین قسمتهای مختلف مغز، مؤثر هستند.
پس اگر در حال حاضر با وزنه تمرین میکنید یا فقط تمرینات وقفهدارِ با شدت بالا انجام میدهید، به این کار ادامه دهید ولی بد نیست هر از گاهی برای سلامت هیپوکامپتان هم شده، دویدن یا دوچرخه سواری را نیز امتحان کنید.
راه های مناسب برای لاغر شدن را از امروز اغاز کنید
ترفند ۱: قبل از غذا خوردن آب بنوشید
آب کالری ندارد و نوشیدن ۱ یا ۲ لیوان آب قبل از غذا خوردن باعث میشود بهسرعت احساس سیری کنید. این کار از پرخوری جلوگیری میکند و به بدن شما آب کافی میرساند.
ترفند ۲: حرکت کردن را فراموش نکنید
لازم نیست که چندین ساعت به باشگاه ورزشی بروید یا به شدت ورزش کنید تا وزن کم کنید. شما میتوانید هر روز با انجام دادن کارهای بسیار ساده کالری بسوزانید. مثلا در پارک قدم بزنید، اتومبیلتان را کمی دورتر از مقصد پارک کنید تا کمی پیادهروی کنید یا به جای استفاده از آسانسور از پلهها بالا بروید.
ترفند ۳: بعضی از غذاها را از وعدههای غذایی تان حذف کنید
فقط چند مورد از مواد غذایی مانند بستنی، آبنبات، چیپس، سیبزمینی سرخشده و شیرینیجات را از وعدههای غذاییتان حذف یا کم کنید. اگر ۶ مورد از اینها را در طول هفته میخورید، آنها را به ۴ یا ۵ کاهش دهید. هفته به هفته یکی از آنها را کم کنید تا زمانی که دیگر خوردن آنها را کاملاً کنار بگذارید. مواد غذایی دیگری مانند ماست، خشکبار، هویج یا سایر میوههای تازه را جایگزین آنها کنید.
ترفند ۴: حواستان به کالری نوشیدنیها باشد
علت اصلی وزن کم نکردن خیلی از افراد این است که آنها متوجه نیستند چقدر نوشیدنیهای پرکالری همچون نوشابه، شربت یا چای شیرین میخورند. هر کدام از این مواد حاوی حجم بسیار زیادی کالری است. به جای اینها میتوانید از نوشیدنیها و آبمیوههای طبیعی استفاده کنید.
ترفند ۵: در فواصل زمانی معین مواد غذایی بخورید
اگر برای کاهش وزن به خود گرسنگی بدهید کاملا اشتباه کردهاید زیرا این کار متابولیسم بدنتان را کاهش داده و باعث میشود هنگام مواجهه با غذاهای ناسالم نتوانید خود را کنترل کنید. برای کاهش وزن ضروری است که شما در فواصل زمانی مشخصی مقداری مواد غذایی به بدنتان برسانید و از این طریق از کاهش فشار خونتان جلوگیری کنید.
ترفند ۶: خودتان غذا درست کنید
برای خودتان غذا حاضر کنید و از این طریق نه تنها کیفیت و حجم آن را کنترل کنید بلکه مقدار و حجم شکر، نمک و چربی که استفاده میکنید را کاهش دهید.
ترفند ۷: کم نخوابید زیرا کمخوابی موجب چاقی میشود
اگر به اندازه کافی نخوابید در طول روز احساس خستگی میکنید و نمیتوانید برای کاهش وزنتان برنامهریزی یا تلاش کنید. مطالعات متعددی نشان داده است که کمبود خواب باعث میل به خوردن غذاهایی با کالری بیشتر میشود.
ترفند ۸: غذاهایی بخورید که حاوی فیبر و پروتئین بیشتری است
میوههای تازه، دانهها، خشکبار و غلات از جمله این غذاها هستند. مواد غذایی حاوی فیبر و پروتئین سبب سیری شده وهمچنین باعث میشوند که کالری کمتری مصرف کنید.
ترفند ۹: قبل یا هنگام خوردن غذا آن را بو کنید
بو کردن وفکر کردن به یک ماده غذایی باعث میشود که شما کمی احساس سیری کنید و کمتر بخورید. بعد از هر گاز یا خوردن هر قاشق غذا این کار را تکرار کنید. علاوه بر این، این کار باعث میشود از غذا خوردنتان لذت ببرید و پرخوری عصبی نکنید.
ترفند ۱۰: چند ورزش ساده را به برنامه روزانه تان اضافه کنید
هر وزرش سادهای را میتوانید انجام دهید اما فراموش نکنید که هر ورزش را بین ۶۰ تا ۹۰ ثانیه انجام دهید تا ماهیچهتان را خسته کرده و موجب کالریسوزی شود. دراز و نشست، اسکوات، شنا رفتن و غیره از جمله این ورزشها هستند.
ترفند ۱۱: مواد و وعدههای غذایی تان را یادداشت کنید
هرچه که برای وعدههای غذایی و میان وعدهها مصرف میکنید و فعالیتهای بدنی که انجام میدهید را یادداشت کنید. با این کار پیشرفت خود را بررسی کرده و بیشتر برای رسیدن به هدفتان تلاش میکنید.
شما هم میتوانید لاغر شوید
بیشتر داروهایی که ریشه مخدر دارند می توانند منجر به مرگ شوند و باید در مصرف آن ها نهایت دقت را به خرج داد. با مرگ بار ترین داروهای حال حاضر جهان آشنا شوید. در طی ۴ سال اخیر، مرگ ناشی از اور دوز( مصرف بیش از حد دارو) بیش از ۲۳ درصد بوده است. در این مقاله قصد داریم چند مورد از دلایل آن را بیان کنیم.
پس همراه ما باشید. از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴، تعداد افرادی که جان خود را به خاطر اوردوز در ایالت متحده آمریکا از دست داده اند تا ۲۳ درصد افزایش یافته است. ۱۰ مورد از داروهایی که مسئول چنین مرگ و میرهایی بوده اند در سه طبقه بندی اصلی جای میگیرند: مواد مخدر یا اپیوئید(که در برگیرنده هروئین،مسکنهایی همچون اکسی کدون، هیدروکدون، مورفین،
و فنتانیل و همچنین متادون، که برای درمان اعتیاد به هروئین استفاده میشود)، بنزودیازپین(همچون آلپرازولام که برای درمان اضطراب مورد استفاده قرار میگیرد و نیز سایر داروهایی که برای درمان افسردگی، بی خوابی، حالت تهوع استفاده میشود)، محرکهایی مثل کوکائین و متامفتامین.
به ترتیب، در سال ۲۰۱۴، ۱۰ مورد از مرگبارترین داروهایی که باعث از دست رفتن جان انسان ها شده است به شرح زیر میباشد:
هروئین
کوکائین
اکسی کدون
آلپرازولام
فنتانیل
مورفین
متامفتامین
متادون
هیدروکدون
دیازپام
محققان مرکز ملی کنترل بیماریها با بررسی علل و عوامل مرگ ناشی از اوردوز دریافته اند که مرگ ناشی از اوردوز هروئین در طول دوره زمانی ۵ ساله سه برابر شده است. همچنین مرگ ناشی از متامفتامین نیز به دو برابر افزایش یافته است. همچنین از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۴، مرگ ناشی از اوردوز فنتانیل که اغلب برای درمان درد مورد استفاده قرار میگیرد
دو برابر شده است. تعداد فزاینده اعتیاد به مواد مخدر به یک نگرانی تبدیل شده است. به همین خاطر دولتها تلاش میکنند راهی را برای مقابله با این مشکل بیابند.
تمامی حقوق مطالب برای سایت تفریحی و سرگرمی رنگریز محفوظ است و هرگونه کپی برداری بدون ذکر منبع ممنوع می باشد.